تخیلات یک نیمه مهندس



دیودی که به پاور رواست به مادربرد حرامه!!
ترانزیستورها رو آخر طراحی مدار می‌شمرن!!
یک دیوانه یه خازن رو برعکس روی برد لحیم می‌کنه، صدتا عاقل نمی‌تونن درش بیارن!!
برد بیار مقاومت بار کن!!
نیم کیلواهم باش ولی مقاومت باش!!
با آمپر آمپر گفتن مدار خودش جریان تولید نمی‌کنه!!
گُنَه کرد در بیس ولتاژی، به کلکتور زدند گردن جریانی!!
از این درین به آن درین فرج است!!
ولتاژ کلکتور به آن بزرگی، ولتاژ امیتر الله‌اکبر!!
ولتاژ به باطری بردن!!
هرکه نان آمپرسنج خویش خورد، منت منبع جریان و فت (FET) را نبرد!!
مهندس نمی‌تونه لحیم کنه می‌گه برد کجه!!
فیوز نپریده و برد سوخته!!
ترحم بر مدار فیوز پرّان، ستمکاری بُوَد بر ولت سازان!!
کوه به کوه نمی‌رسه ولی فیدبک به سیگنال ورودی می‌رسه!!
شریک ترانزیستور و رفیق دیود!
از جریان ترانزیستور می‌بخشد!
خودبایاس را تدبیر نیست!
هم خازن را ترکاند، هم ترانزیستور را سوزاند، هم پول داد!!
جریان نشتی را نذر ترانزیستور کرده!!
قسم حضرت عباست رو باور کنم یا عدد روی آمپرسنج رو؟
از درین ترانزیستور افتاده!!
نه جریانی آمده نه ولتاژی رفته!!
ترانزیستورش دو سر دارد!
هرچه می‌گویم دیود زنر است می‌گوید آند را به قطب مثبت وصل کن!!
ولتاژ آن نیست که گهی DC گهی AC رود/ ولتاژ آن است که آهسته و پیوسته رود!
تو نیکی می‌کن و در مدار انداز که فیدبک در ورودی‌ات دهد باز!!
 



نمی‌دونم از کجا شروع کنم، تقریبا ابتدایی بودم که با این بازی آشنا شدم. اونم خونه همکلاسی‌مون که کامپیوترشون از این مانیتورهای CRT بی‌ریخت درب و داغون داشت  و البته بماند که به خاطر ۵ دقیقه بازی کردن چقدر دقم می‌داد و با رمزهاش چه بلاهایی سرم می‌آورد! از پلیس ۶ ستاره بگیرید تا راه انداختن ملت دنبال من!! تا اینکه یه کم بزرگتر شدم  و تابستون با اجازه مامانم هفته‌ای یه روز می‌رفتم کلوپ محل و حدود ۱ ساعتی بازی می‌کردم. اول راهنمایی شد و یه کام‍پیوتر و مانیتور LCD با کلاس خریدیم شروع کردیم بازی کردن با این آقای cj!! کی فکرشو می‌کرد این بازی با اون گرافیک داغون، رانندگی افتضاح و خلبانی افتضاح‌تر از رانندگیش بتونه نوستاژی یه نسل بشه! چیزی هم که بیشتر از همه حال می‌داد زدن ملت تو خیابون بود! کار منم تا وقتی نفهمیده بودم این بازی داستان داره، یا کشتن ملت تو خیابون بود یا تردن ماشین با RPG، یا زدن رمز پلیس ۶ ستاره و راه افتادن با تانک تو خیابون و زدن پلیسا!! بالاخره فهمیدیم که عجب داستان هم داره! و غافل از اینکه اون آقای چاقالو که با چوب بیسبال میاد که سی‌جی رو بزنه، سی‌جی همونجا با شاتگان باس می‌زدش!!!
خلاصه که با این بازی کلی خاطره سازی کردیم و الآن وقتی گاهی فیلمی چیزی ازش می‌بینم، دلم برای اون روزا که با کلی ذوق منتظر پر شدن نوار لودینگش به مانیتور خیره می‌شدم تنگ می‌شه! و صد البته "پا بزن آشغال" رایدر هم از اون دیالوگ‌هاییه که هیچکس یادش نمی‌ره!! 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

happylife-jook نودیجه آنلاین برنامه نقشه برداری ارسنجانی ربط ما چیست؟ سهم ما چیست؟ جدیدترین اخبار و اطلاعات سئو حرفه ای سکوتــــــــــ قدح ghadah.blog.ir عاشقا نه های باران آشپزخونه 20 lawsena